حقیقت دور

حقیقت دور

و من باز هم اینجا لبریز از تو 

و بی تو

چه زود تمام می شود و من بابت تمام آن زمانهایی که برایت حاضر شدم پشیمانم

نباید حاضر می شدم باید زودتر می دیدمت

دیدار کوتاهی که به دنیا می ارزید

حس و حالی که وصف شدنی نیست

دلتنگت هستم 

 

پ ن : آغوشت آخ آغوشت!

نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۸ساعت 1:22 توسط mahsa

آقای زیباکلام! پیشنهاد دادی یک دقیقه سکوت در اولین بازی بعد از مرگ ⁧#دختر_آبی⁩ . 

یعنی اگر جان و جهان یک زن برای حق‌خواهی بسوزد، مردان غیور روشنفکر ایرانی چون شما منت بر سر زنان میگذارند که یک دقیقه هوار نکشند؟ امثال شماها باید زن و مرد را فرا بخوانید که شانه به شانه بروند همان استادیوم و تمام قد بایستند برای همبستگی با سحرِ سوخته و اتفاقا علیه ظلمی که جان گرفت سکوت نکنند.

سحر_خدایاری در آتشِ بی‌غیرتی و بی‌تفاوتی برخی از روشنفکران مثل شما و تنها ماندن و تحقیر مطالبات زنان ایرانی در تمام این‌سال‌های «بد و بدتر» سوخت و مُرد.

وقتی به شما برای مصاحبه زنگ زدم گفتم چرا در مورد حجاب اجباری سکوت کردید، گفتید اولویت نیست و ندانستید که اولویت ما هم یک تکه پارچه یا رفتن به استادیوم نیست بلکه آپارتاید جنسیتی علیه زنان است و تحقیر چهل ساله‌. در همان مصاحبه گفتید من به دختر خودم هم گفتم اگر گشت ارشاد به خاطر حجاب بازداشتت کند من دنبال تو نمی‌آیم، همان زمان گفتم مشکل همینجاست که مردانی چون شما کاش یاد می‌گرفتند با گل به استقبال دختران‌شان می‌رفتند. مردان روشنفکر وقتی چنین زنان را تنها می‌گذارند، جامعه را مرگ ما هم تلنگر نمی‌زند و دنباله‌ روی شما می‌شوند و با یک دقیقه سکوت بوی گوشت سوخته در استادیوم را حس نمیکنند.

ما انسانیم آقای زیباکلام! اما برای شما روشنفکران فقط یک «برگه‌ی رای» هستیم که هر سال ما را دعوت می‌کنید میان بد و بدتر، رای بدهیم به برده داران خودمان.

ما در میانه‌ی همین بد و بد و بدترها به فاجعه رسیدیم و شما یک دقیقه بر سر این فاجعه ایستادی و سکوت کردی که چه شود؟

آن صندلی استادیوم‌های صد هزار پسری که مردان را دعوت می‌کنی بروند و سفت به آن بچسبند و فقط یک دقیقه سکوت کنند سهم سحر است که سوخت سهم زینب است که سینه هایش را محکم بست تا شناسایی نشود، سهم زهرا است که به خاطرش در قرچک تحقیر شد، سهم ماست که از سوختن و مردن سحر مچاله شدیم.

شما روی صندلی‌های استادیوم زن و مرد با هم نشستید و برای روحانی و خاتمی شعار انتخاباتی دادید، به محض پیروزی‌تان، صندلی ها دوباره مردانه شد تا ما را تکه پاره کنید از این حجم بی‌تفاوتی و بی‌مسؤلیتی.

‏یک دقیقه سکوتِ شما یعنی آبی بر آتش خشم و بغض یک ملت رنج دیده ریختن.

‏فراخوان یک دقیقه سکوت به جای دعوت برای یک دقیقه فریادِ شانه به شانه‌ی مردان و زنان، خیانت است به سحر، به ما زنان که هر وقت فریاد زدیم، گفتید هیسسسس الان وقتش نیست

🌐 @masih_alinejad

نوشته شده در چهارشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۸ساعت 14:1 توسط mahsa|

همان روز اولی که خبر را شنیدم می دانستم خواهد مرد و خب شاید این بهترین اتفاق پس از خودسوزی بود سریع مردن.

اما امروز بازهم حجم بزرگی از غم به من هجوم آورد از دست رفتن یک زندگی و همه آنچه پیش رویش داشت از بین رفتن تمام تاثیرهایش بر زندگی من و تو... گرچه آخرین نفسش بر تمام ایران تاثیر گذاشت.

بار دیگر از خودم پرسیدم که تو در برابر همه این انسانها که می جنگند چه کردی؟ انسان هایی که برای خواسته هایشان تاوان زیادی می دهند انسان هایی که تمام نسل های بعدشان مدیونشان خواهند بود.

من در مقابل همه شما که به جای فرار می ایستید شرمنده ام.

نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ساعت 13:10 توسط mahsa|


آخرين مطالب
» ای غریبه تو برام آشناترینی
» اینجاست
» دختری که کنار ساحل دراز کشیده بود
» ت
» دختری که سرش را روی شانه ی تو گذاشته بود
» کمی ساکت تر کمی آرام تر
» ت
» عقبتر
» مادر
» اولینها
قالب برای بلاگ